در حال بارگذاری ...
...

بیست و نهمین جشنواره تئاتر استانی یزد؛

نقد نمایش "میوه ممنوعه"

بیست و نهمین جشنواره تئاتر استانی یزد؛

نقد نمایش "میوه ممنوعه"

نمایش "میوه ممنوعه" می خواهد روایت گر زندگی زنی باشد از طبقه فرودست جامعه! زنی عامی و بیسواد که اگر تا دیروز با دستفروشی روزگار می گذراند؛ ناگهان در مواجه شدن با وضعیت جدید وپدیده ای با عنوان "رحم اجاره ای" ، ناخواسته به دام شیادانی می افتد که گنده لاتشان شکرالله است! ...

به گزارش تئاتر یزد؛  نمایش "میوه ممنوعه" می خواهد روایت گر زندگی زنی باشد از طبقه فرودست جامعه! زنی عامی و بیسواد که اگر تا دیروز با دستفروشی روزگار می گذراند؛ ناگهان در مواجه شدن با وضعیت جدید وپدیده ای با عنوان "رحم اجاره ای" ، ناخواسته به دام شیادانی می افتد که گنده لاتشان شکرالله است! شکرالله در قامت مردی ظاهر می شود که تمامی ویژگی های یک مرد زندگی را از نگاه  "فهیمه" دارد وقرار است در نمایشی که به شیوه تک گویی نمایشی ارائه می شود شاهد گذران زندگی ساده ای باشیم که ناگهان با ظهور این پدیده جدید تبدیل به تراژدی می شود...
"سعید شهریار" تلاش می کند بادست گذاشتن بر روی یک معضل اجتماعی، گوشه های پیدا ونا پیدای ان را بکاود اما واقعیت امر این است که در نمایشنامه میوه ممنوعه، مخاطب بیشتر با پوسته ای سطحی وگذرا از این تکنیک پزشکی آشنا می شود ودر مجموع از واکاوی بیشتر دور ودورتر می شود وقصه همچنان در سطح مانده وفاقد وحدت موضوع می گردد! گذشته از این در شخصیت پردازی دو کاراکتری که نشانی از آنها برروی صحنه نیست و تنها از میان دیالوگ های فهیمه آنها را می شناسیم؛ ابعاد رفتاری و اخلاقی متعددی مغفول مانده اند .
اینکه شکرلله آدمی است فرصت طلب؛ شکی نیست اما نویسنده و کارگردان به ما نمی گوید دلیل اصلی رو دست زدن شکرالله به فهیمه چیست ؟ و فهیمه که در آغاز نمایش شخصیتی باهوش و جسور معرفی می شود چگونه به این سادگی فریب منوچهری و پس از آن شکرالله را می خورد ؟  نوشتن در باره "رحم اجاره ای" نیاز به کنکاش بیشتری دارد اما در "میوه ممنوعه" تنها به یک بعد آن پرداخته شده است و آن سوء استفاده از مردم تهیدست برای انجام این عمل است...
موسیقی زنده حسین افروز، در بیشتر مواقع همراه با ایده اصلی حرکت می کند ودر جداسازی موقعیت های مختلف نمایش موفق است همچنان که خانم "مهناز بیک" در باز آفرینی نقش زنی مظلوم وبیگناه موفق است.
 محمد محمدسیفی