در حال بارگذاری ...
...

نقد نمایش "دختران آلبا"

معنای مفهوم تراژیک زندگی در تئاتر

نقد نمایش "دختران آلبا"

معنای مفهوم تراژیک زندگی در تئاتر

ایران تئاتر،یزد_سید محمد رضا گلزاری؛ امروزه برای تحلیل یک نمایشنامه شیوه های گوناگونی وجود دارد. تحلیل از دیدگاه کارگردان، دراماتورژ، نویسنده، منتقد، بازیگران، طراحان، متافیزیک تحلیل که این تحلیل اجراست. در مرحله نخست، کارگردان باید از ساحت فنی و تکنیکی، تم، موضوع، ژانر، شیوه یا متد، مکتب، کاراکتر محوری(پروتاگونیست) و کاراکتر مخالف(آنتا گونیست)، ستیز صوری و ماهوی، از ساحت کمی و کیفی و دیگر عناصر درون نمایشنامه را تشخیص دهد. در مرحله بعد شیوه ی کارگردانی خودکلاسیک،مدرن، پست مدرن، اپیک و ..... را اتخاذ کند.

 "دختران آلبا" اقتباسی از نمایشنامه "خانه برناردا آلبا" اثر فدریکو گارسیا لورکا است. داستان در مورد خانواده ای هفت نفره از جمله برناردا و پنج دخترش که همگی در سنین مختلف هستند و هنوز ازدواج نکرده اند و مادر بزگ پیر آن ها "ماریا خوزه فا" که دچار هذیان گویی هست و کٌلفت های که در این خانه کار می کنند و همگی زن هستند. برناردا به تازگی همسر دومش را از دست داده و دستور داده هیچ کدام از اعضای خانواده حق ندارند از خانه خارج شوند و باید به مدت هشت سال عزاداری کنند. "آنگوستیاس" پیر ترین دختر برناردا از شوهر اولش قرار بوده با "پپه ال رومانو" ازدواج کند که مادرش برناردا حالا مخالفت می کند و دختر کوچک خانواده "آدلا"  نیز پنهانی با نامزد خواهرش پپه در ارتباط است. کٌلفت ها و دخترها پنهان از دید برناردا در مورد مردها صحبت می کنند و حتا از پنجره خانه آن ها را نگاه می کنند. آنگوستیاس شب ها پنهانی با پپه صحبت می کند. "پون چا" رئیس کٌلفت ها سعی دارد با سخنانش برناردا را متقاعد کند تا راضی به ازدواج دخترانش شود، اما برناردا مخالفت می کند و پون چا از آن خانه می رود و در آخر برناردا مستاصل شده خود را می کٌشد. این یک خلاصه خطی از نمایشنامه است.

برای درک و فهم این نمایشنامه باید عنصر کلیدی و مهم این متن را رمزگشایی کنیم. تمام "راز" این نمایشنامه در مفهوم "خانه" نهفته است. "خانه" به مفهوم دقیق فلسفی حریمی ست که  دو ویژگی مهم دارد.آدمی در آن احساس "امنیت،آرامش وصداقت" می کند‌. خانه جایگاه "دلبستگی" نیز هست. اما "دختران آلبا و کٌلفت ها" در خانه خود احساس امنیت، آرامش و صداقت نمی کنند و این به خاطر قوانین سخت و بدون علت منطقی برناردا مادرشان هست که اجازه ازدواج و خروج از خانه را به آن ها نمی دهد. و حتا آدلا حاضر است برای رفتن از این خانه با نامزد خواهرش پپه پنهانی رابطه برقرار کند. هیچ کدام از دختران به این خانه "دلبستگی" ندارند و دوست دارند به بیرون از خانه بروند و شور جوانی و عشق را تجربه کنند. "راز اصلی" نمایشنامه از دست دادن "چهار خانه انسان از بدو تولد" است که دختران آلبا فاقد آن هستند. اولین خانه "آغوش مادر" است که دختران آلبا فاقد مهر و محبت و عاطفه مادر خود برناردا هستند. دومین خانه "وطن" هست آن ها در کشور خود هستند، اما در خانه حبس شده و احساس غریبی و غربت می کنند. سومین خانه" عشق" هست که دختران آلبا، کسی را ندارند زیرا بیرون از خانه نمی روند و حتا آنگوستیاس که نامزد دارد حق ندارد با او ازدواج کند یا حرف بزند. و چهارمین خانه "نیستان" هست که همگی ارتباط با خدا را فراموش کرده اند. و این پارامترها به معنی مفهوم تراژیک زندگی انسان مدرن است.

نمایشنامه دختران آلبا "تراژدی مدرن"  است که بصورت "رئالیسم شاعرانه" نوشته شده است. بر خلاف رو ساخت اثر که "آلبا " کاراکتر محوری است اما در ژرف ساخت اثر این "دختران" او هستندکه مخالف شرایط موجود و موافق شرایط موعود هستند. "دختران آلبا"  تک و تنها هستند. هیچ پشتوانه ی از جمله عاطفی، خانوادگی، آسمانی و اجتماعی ندارند. و این از خصوصیات کاراکتر مدرن است که تک و تنهاست. گاهی احساس پیروزی می کند، گاهی احساس شکست می کند. در جمع است ولی احساس تنهایی می کند. و این تقدیر و حکم جبر است که در زندگی او حکم فرماست و او در تلاش است تا اندک شادی را به دست آورد و این تلاش برای رهایی از این وضعیت اسف بار یادآور نظریه فلسفی" کی یر که گور" در تبیین تراژدیست که بر نیاز نا امیدانه ی انسان به گریز از یک الگوی تحمیلی سخن می گوید. دختران آلبا در تلاش هستند تا از این شرایط و وضعیتی که مادرشان برایشان رقن زده، خلاص شوند به همین دلیل بر علیه مادرشان شورش می کنند و در آخر منجر به خودکشی مادرشان می شوند. "ستیز صوری" مبتنی بر کاراکتر"آدم با آدم" است.  بدین معنی که دختران آلبا در مقابل مادرشان می ایستند. دختران آلبا در مقابل جامعه سنتی و تفکرات سنتی نیز می ایستند.نمایشنامه از ساحت کمی "تک پرده ای بسیار بلند" است و از ساحت کیفی "فلسفی" است زیرا مسائل عام بشری و کائناتی را بیان می کند.تفکر اساس نمایشنامه و تشویق به فکر کردن می کند اما مضمون فکر را نمی گوید. عموماً ستیز و نبرد دیدگاهاست و از تنها ماندگی انسان روی زمین سخن می گوید. احساس و تعلق انسان را همزمان به کار می گیرد و تاریخ مصرف ندارد.  

 نمایشنامه از ساحت مکتب بصورت فیلم‌های "رئالیسم شاعرانه" نوشته شده است که دارای لحنی توام با حسرت و ناامیدی است. این فیلم‌ها معمولاً درباره ی حاشیه نشینانی است که در ناامیدی و یاس زندگی می‌کنند. قهرمانان برآمده از چنین قشری در میانه فیلم معمولاً با رویدادی دچار عشقی آرمانی شده و امید در کالبدشان دمیده می‌شود. اما پایان فیلم‌های جنبش رئالیسم شاعرانه معمولاً توامان با یاس و ناامیدی ست؛ این قهرمانان دوباره ناامید می‌شوند و فیلم با توهم زدایی و مرگ قهرمان فیلم به پایان می‌رسد. این سینما به شدت تقدیرگرا است و تقدیر را حاکم بر زندگی قهرمانان می‌داند.روایت به شدت تقدیرگرایی دارد و بسط روایت به گونه‌ای است که سرنوشت شوم شخصیت اصلی و یاس و ناامیدی او را به خوبی به نمایش می گذارد. مجموعه ی مؤلفه‌های سبکی و تماتیک، صحنه آرایی، نورپردازی، دیالوگ ها، ایما و اشارات و حرکات، همه در جهت نشان دادن تباهی شخصیت‌های این فیلم‌ها کارکرد دارند. تمامی موارد بالا در مورد تئاتر " دختران آلبا" نیز صدق می کند. از جهت دیگری می توانیم نمایشنامه را دارای دو دسته کاراکتر محوری بدانیم. برناردا که در مقابل جامعه مدرن( همان دخترانش) ایستاده و دخترانش که در مقابل جامعه سنتی(مادرشان) ایستاده اند.

با توجه به توضیحات بالا، نشانه های "اجرا " را تحلیل می کنیم تا به هدف کارگردان دست یابیم. همان طور که متن نمایشنامه تراژدی مدرن هستند. شیوه کارگردانی نیز با توجه به کارگیری بازیگران در پلان های مختلف صحنه و ترکیب بندی "مدرن" هست. صحنه یک سویه و اجرا داخل پلاتوست. پنج سکو سیاه رنگ در اندازه های مختلف از جهت ارتفاع و طول و عرض در عمق صحنه گذاشته شده است.

برناردا در بالای سکوی وسطی در عمق صحنه ایستاده و سمت راست او دخترش آنگوستیاس و در سمت چپ او دو دختر دیگرش همگی بالای سکوی جداگانه کنارهم ایستاده اند. زیر سکوها سمت راست صحنه مادر برناردا،و دختر دیگر برناردا و زیر پای برناردا رئیس کلفت ها پون چا و دختر دیگر او و سکوی بعدی جایگاه تمامی کلفت هاست. برناردا و دخترها همگی به نشانه عزا لباس مشکی به تن دارند، به جز مادر برناردا که لباس زرد پوشیده که نشانگر هذیان گویی اوست. کٌلفت ها نیز (9 نفر) لباس خاکستری پوشیده اند. لباس بازیگران با توجه به شخصیت کاراکترها و موقعیت آن ها طراحی شده است که درست و به جاست. همه جا سیاه است، که مبین دنیای سرد و بی روح و خشک این خانه است. برناردا اکثر دیالوگ هایش را در بالای وسط عمق صحنه بیان می کند که با توجه به اقتدار او و ارتفاع سکو در جای مناسبی قرار گرفته است. تمامی بازیگران در جای درستی با توجه به شخصیت کاراکترشان و تحلیل متن قرار گرفته اند. اجرا با موسیقی شروع می شود که متناسب با حال و هوا و فضای اول اجراست . تمامی میزانس ها درست و به جاست به گونه ای که میزانسن بهتر یا دیگری به ذهن متبادر نمی شود. کارگردان همزمان ازچهار عنصر کلیدی و مهم در کارگردانی، طول، عرض، عمق و ارتفاع در ترکیب بندی خود بهره می گیرد. بازیگران به درستی با توجه به نقششان انتخاب شده اند. تاکیدها، تصویرها، آکسان گذاری همه درست و اصولی است. موسیقی ،نور، لباس همگی مبین دنیای سرد و بی روح خانه است. اجرا در پلاتو اتفاق می افتد و این انتخاب نوع صحنه هوشمندی کارگردان را می رساند زیرا باعث می شود تماشاگر خود را در قلب واقعه احساس کند و با دختران آلبا همذات پنداری کند. هر چقدر نمایش به جلو می رود ما زمان فیزیکی را حس نمی کنیم و بعد از پنجاه دقیقه هنوز احساس خستگی نمی کنیم. دختران آلبا اجرائیست که مدام تصاویر جدیدی متناسب با فضا و موقعیت واقعه به ما عرضه می کند. کارگردان بازیگران را در جهت های مختلف تمام رخ، نیم رخ، سه رخ، تمام پشت در موقعیت های گوناگون به ما نشان می دهدو از تمامی نقاط مختلف صحنه استفاده می کند. کارگردان در این اجرا به درست و به جا از پنج اصل کارگردانی از جمله ترکیب بندی، تصویر سازی، حرکت، ریتم و تمپو استفاده کرده است.

 اما در ارتباط با بازی بازیگران کاراکتر برناردا درست برای این نقش انتخاب شده اما بعضی مواقع بیش از حد در ارائه نقش خود غلو می کند که این مطلب در رابطه با مادر برناردا نیز صدق می کند. دخترها نقش خود را به خوبی بازی می کنند اما از میمیک کافی در صورت خود در موقعیت های گوناگون برخوردار نیستند. بیان بعضی از کٌلفت ها نیز نیاز به تمرین بیشتری دارد. با همه این تفاسیر تئاتر دختران آلبا از اجرای فنی و تکنیکی بر خوردار است.

با آروزی توفیق روز افزون برای گروه اجرایی.