در حال بارگذاری ...
یادداشت یک کارشناس تئاتر از تحلیل متن تا اجرای نمایش «چشم‌اندازی از پل»

سه راز در سه مفهوم"

سیدمحمدرضا گلزاری کارشناس تئاتر دراستان یزد یادداشتی درباره نمایش چشم اندازی از پل اثر آرتور میلر به کارگردانی محمدتقی احتیاط نوشته است که در ادامه می خوانید.

به گزارش تئاتر یزد؛ دیدن و تحلیل نمایش در مرحله اول یعنی درک و فهم نمایشنامه که شامل پارامترهای نظیر تم، موضوع، ژانر، متد، مکتب، کاراکتر محوری و مخالف،ستیز صوری و ماهوی ، از ساحت کمی و کیفی و... می باشد و این یعنی تحلیل نمایشنامه  از ساحت فنی و تکنیکی در گام نخست و بعد تحلیل و فهم اجرای آن اثر توسط منتقد‌. با این دیدگاه، نخست به متن نمایشنامه می پردازیم.

 نمایشنامه "چشم اندازی از پل" در مورد خانواده ای سه نفره شامل مرد (شوهر-ادی) زن(همسر-بئاتریس)و  خواهرزاده همسر( کاترینا) که به دلیل از دست دادن پدر و مادرش از کودکی با آن هاست و  همگی در نیویورک نزدیک پل بروکلین زندگی آرامی دارند. اما با ورود دو مهاجر (رودلفو-مارکو)غیر قانونی از ایتالیا برای کار کردن به آنجا  که پسر عموهای همسر خانواده هستند، بحران شروع میشود. چرا که دختر خانواده "کتی" عاشق یکی از این برادران مهاجر به نام "رودلفو" می شود و قرار است با یکدیگر ازدواج کنند ،که با مخالفت شدید "ادی "پدر خانواده مواجه می شوند و سرانجام "ادی" آن دو برادر را به اداره مهاجرت لو می دهد و به دست برادر بزرگتر "مارکو" کشته می شود.

چشم اندازی از پل "ترادژی مدرن" است که در مکتب "رئالیسم" نوشته شده است.

"ادی" کاراکتر محوری که مخالف شرایط موجود و موافق شرایط موعود است. تک و تنهاست. هیچ پشتوانه ی از جمله عاطفی، خانوادگی، آسمانی و اجتماعی ندارد. و این از خصوصیات کاراکتر مدرن است که تک و تنهاست. گاهی احساس پیروزی می کند، گاهی احساس شکست می کند. در جمع است ولی احساس تنهایی می کند. و این تقدیر و حکم جبر است که در زندگی او حکم فرماست و او در تلاش است تا اندک شادی را به دست آورد و این تلاش برای رهایی از این وضعیت اسف بار یادآور نظریه فلسفی" کی یر که گور" در تبیین تراژدیست که بر نیاز نا امیدانه ی انسان به گریز از یک الگوی تحمیلی سخن میگوید." ادی "تلاش می کند تا ارزش ها ، باورها و عقایدی را که در گذشته وجود داشته همچنان حفظ کند. به همین دلیل است که مخالفت می کند، "کتی "دختر جوان کفش پاشه بلند به پا نکند. سر کار نرود.با پسر (رودلفو) به سینما نرود، ودر نهایت حتا ازدواج نکند و اینجاست که تقابل سنت و مدرنیته شکل می گیرد. واین تقابل منجر به ستیز صوری مبتنی بر "ستیز آدم با آدم" می شود. بدین معنا که "ادی" در مقابل خواسته  ازدواج "کتی" قرار میگیرد. باز "ادی" در مقابل جوان مهاجر "رودلفو" قرار می گیرد که از منزل او بیرون برود و فکر ازدواج با "کتی" را از سر بیرون کند. "ادی "در مقابل همسر خود "بتی" که موافق ازدواج آن دو است  نیز قرار می گیرد. او حتا در مقابل عرف جامعه می ایستد، جامعه ی که در گذر از سنت به مدرنیته رسیده است. و چه بسا ارزش های سنتی به ضد ارزش بدل گشته است...

در اینجا ستیز صوری دیگری مطرح می شود، و آن "ستیز آدم با خوش" است‌. "ادی" مدام با خودش در گیر است، که چرا نمی گذارد "کتی" با "رودلفو "ازدواج کند. و تمامی این ستیز ها زمانی معنا می یابند، که متوجه میشویم درام بر پایه دو تم از هفت تم ازلی و ابدی شکل گرفته است. تم عشق و تنهایی. نکته جالب در شبکه پیچده روابط کاراکترهاست. آیا" ادی" واقعن حس پدرانه نسبت به "کتی دارد یا نسبت به خواهرزاده  همسر خود احساس دیگری دارد‌؛ که این را باید در ستیز مبتنی بر شخصیت ذیل عنوان "ستیز اخلاقی "بررسی کرد. آیا" رودلفو" واقعن عاشق "کتی "ست یا میخواهد با ازدواج با او تابعیت آمریکا را بگیرد. و این ها سوالاتی ست که مدام نویسنده در ذهن ما ایجاد می کند، که این عشق ها در چه زوایه ی قرار دارند. و جواب به مای مخاطب واگذار گردیده است.  ستیز برتر صوری و مبتنی بر "ستیز آدم با تقدیر یا جامعه" است. در اینجا دو مثلث شکل میگیرد که" ادی" در راس آن ها و دوضلع دیگر مخالف او هستند. مثلث ادی، کتی، بتی. مثلث ادی، کتی، رودلفو. همه در مقابل او ایستاده اند،اما او مبارزه می کند. مبارزه ی که پایان آن مشخص است. اما تنها یک نفر حرف "ادی "را می فهد ولی نمیتواند کاری کند و آن کاراکتر "آلفری" ست که در نقش سه کاراکتر در طول نمایشنامه ظاهر می شود. در نقش "کاراکتر همسرایی "زمانی که اطلاعاتی را در مورد شرایط و موقعیت مردم آنجا به ما می دهد و در حقیقت به تفسیر کنش می پردازد و می کوشد چیزی در نمایشنامه باقی نماند. او هم چنین قهرمان را دلالت و راهنمایی می کند.سعی می کند جلوی خطاپذیری قهرمان را بگیرد. در نقش" کاراکتر محرم راز" زمانی که" ادی" با او درد و دل می کند و عواطف،احساسات و مکنونات قلبی خود را به او می گوید و دیگری در نقش "کاراکتر وکیل". ولی حتا "آلفری" هم شرایط موجود را پذیرفته و از "ادی" میخواهد مانع ازدواج آن دو نشود. بنابراین کاراکتر مخالف" ادی" که موافق شرایط موجود است یا شرایط موجود را پذیرفته، خانواده "ادی "و در کل جامعه است. هر چند" بتی" همسر "ادی "و "مارکو" نیز سایه ای از سنت را با خود دارند؛اما شرایط موجود را نیز پذیرفته اند‌.

ستیز ماهوی،"تصاعدی ست" به دلیل اینکه روابط اجزای درام به صورت روابط علت و معلولی ست.

نمایشنامه از ساحت "کمی "چند پرده ای بلند و از ساحت" کیفی "صاحب تز اجتماعی ست "چرا که به مسئله زن و مرد و اجتماع توجه دارد. هم چنین کاراکترها مردم اجتماع و متعارف می باشند. نویسنده پیشنهاد فکر را می دهد، اما راه حل را ارائه نمی دهد. و در دسته بندی درام در دو شکل وسیع نمایشی در گروه درام "تقلیدی ست"؛ به دلیل اینکه شرایط انسانی را بازتاب می دهد. و معنا در اثر ضمنی و پنهان و اثر به عنوان یک عین زیبایی شناسانه کامل بیان می شود. هم چنین شرایط انسانی را بازتاب می دهد.

راز نمایشنامه چشم اندازی از پل در سه مفهوم" خانه"،" هوبریس" و" بُز بلاگردان" نهفته است.


"خانه" به مفهوم دقیق فلسفی حریمی ست که  دو ویژگی مهم دارد.آدمی در آن احساس امنیت،آرامش  و صداقت می کند‌. خانه جایگاه دلبستگی نیز هست. اما "ادی" در خانه خود احساس امنیت و آرامش نمی کند و این به خاطر حضور دو مرد در خانه ی اوست. به همین دلیل است که مدام از خانه بیرون رفته و به پیش" آلفری "می رود و با او درد و دل می کند و از او کمک می خواهد. حریم خانه دیگر برای او نا امن شده، به خصوص حالا که یکی از این دو نفر قرار است،  با خواهر زاده همسرش ازدواج کند که او حکم پدرش را دارد. همسرش نیز با اوهم رای و هم نظر نیست و او در خانه پشتوانه ی ندارد. او تلاش می کند تا جایگاه خود را در خانه بدست بیاورد، اما هرچه بیشتر تلاش می کند، ناکامیش بیشتر میشود. زیرا او دچار "هوبریس" شده( تمرد آگاهانه از فرمان الهی، قانون، عرف و....) که یکی از خصوصیات قهرمان تراژدیست.او آگاهانه به جنگ با عرف جامعه مدرن رفته، به همین دلیل است که به هر راهی می رود به بن بست می رسد. در نهایت او مانند" بز بلاگردان "که در روز عید یوم کیپور یهودیان در محراب مقدس کشته می شود یا بار گناهان مردم را به دوش کشیده و از شهر رانده می شود. در مقابل مدرنیته می ایستد و در نهایت کشته می شود. او بلاگردانیست که خود انتخاب کرده تا بار گناهان اجتماع را به دوش بگیرد و کشته شود و بدین ترتیب با از بین رفتن او که نماد سنت است، راه برای مدرنیته هموار میشود.

با این توضیحات مختصر در مورد متن نمایشنامه به اجرا می پردازیم.

کارگردان در این اجرا وفادار به متن است و هر چند در بازنویسی از حجم نمایشنامه کاسته شده، اما خط اصلی و پیام اصلی حفظ شده است. کارگردان با انتخاب این متن به خوبی توانسته به مولفه های ستیز پیش از خلق شامل ستیز با خود،با گروه مجری، با مخاطب و تاریخ پاسخ دهد.

به اعتقاد نگارنده کارگردان از مرحله اول، (تحلیل نمایشنامه) به درستی عبور کرده است. شیوه اجرا با توجه به ژانر و مکتب نمایشنامه انتخاب شده است.دکور نمایش واقع گرایی گزینشی ست. بدین معنی که قسمت های از مکان نمایش که در اجرا مورد استفاده قرار می گیرد، طراحی می شود. هیچ عنصر اضافی در صحنه نیست و تمام وسایل کارکرد دارند. نقطه قوت این طراحی، فضای داخل و بیرون از خانه است. و کارگردان از این دو فضا به خوبی بهره برده، همچنان که دیالوگ های کلیدی و مهم در فضای بیرون از خانه ،در پلان ۱۰ گفته می شود‌. قهرمان مدرن نیز در همین پلان کشته می شود. دکور به خوبی گویایی یک منزل کارگری بدون زرق و برق می باشد. کارگردان به خوبی متن را احساس و ادراک کرده چرا که در بلوک بندی های او هیچ میزانسن یا "موومنت" (حرکت از یک پلان به پلان دیگر‌) و بیزنس (حرکات جزئی ثابت، در هر پلان) کم یا زیاد نیست. هم چنین کارگردان در این اجرا به خوبی توانسته میزانسن ارگانیک( میزانسن که در دل متن نهفته است ) را از متن استخراج کرده و به بازیگران انتقال دهد. بازیگران به خوبی ستون فقرات نقش را درک کرده اند. بازی ها، اشیا و دکور رئال است. بازی ها روان، یکدست و متعادل است.  نور به خوبی بر روی فضاهای مورد نظر تاکید می کند. به عنوان مثال صحنه های که "ادی "پیش "آلفری"  بیرون از خانه می رود. نور تنها فضای مورد نظر را روشن می کند. طراحی لباس متناسب با شخصیت کاراکترهاست. در کل کارگردان با ترکیب در صحنه خود توانسته خصوصیات مکتب رئالیسم تحت عنوان همین جا، هم اکنون،همین اشخاص و همین زمان را به ما انتقال دهد. به خصوص با توجه به اینکه این اجرا داخل پلاتو ست. فضا بین صحنه و تماشاگران برداشته شده و ما احساس میکنیم جزئی از شخصیت های این درام هستیم یا سرنوشت آن ها به عنوان افراد جامعه به ما نیز وابسته است. چراکه این یکی از خصوصیات تراژدی های مدرن است که ما را به واقعی ترین شکل ممکن تصویر می کنند‌. به کمک آن می توانیم نشان دهیم که هستیم،چه هستیم  و چه باید باشیم یا بکوشیم که چه بشویم. اما با همه ی نقاط مثبت اجرا، کاستی های نیز احساس می شود. به عنوان نمونه کارگردان می توانست متن را با حفظ ساختار بیشتر فشرده کند و از حجم آن بکاهد. با همه این مطالب کارگردان و گروه اجرایی در به صحنه آوردن این نمایش نمره قابل قبولی را میگیرند. هر چند که کارگردان این توانایی را در به صحنه بردن نمایش قرعه برای مرگ را نیز نشان داده بود. در پایان به گروه اجرایی خسته نباشید میگویم و امیدوارم موفقیتشان روز افزون باشد.

...

#سیدمحمدرضا_گلزاری




مطالب مرتبط

وزیر فرهنگ به بیست‌وهشتمین جشنواره تئاتر کودک و نوجوان پیام داد

ضرورت معرفی مفاهیم بنیادین دینی و مؤلفه‌های فرهنگ ایرانی از طریق هنر نمایش به آینده‌سازان کشور
وزیر فرهنگ به بیست‌وهشتمین جشنواره تئاتر کودک و نوجوان پیام داد

ضرورت معرفی مفاهیم بنیادین دینی و مؤلفه‌های فرهنگ ایرانی از طریق هنر نمایش به آینده‌سازان کشور

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی به بیست‌وهشتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان نوشت بسیار ضرورت دارد مفاهیم بنیادین تربیت دینی و مؤلفه‌های فکری و هویتی فرهنگ ایرانی، به یاری ابزار توانمند، جذاب و تأثیرگذار هنر نمایش به چشم و دل مشتاق و پذیرنده آینده­‌سازان این ...

|

نظرات کاربران